محمد اسکندری، نویسنده نمایش کوری، در گفتوگو با سایت ایران تئاتر، درباره برداشت خود از رمان"کوری" نوشته ساراماگو گفت:«این رمان یک شاهکار کامل است که نویسنده، خود را به کسب جایزه نوبل مفتخر کرده؛ درواقع اثری عجیب و رمانی تلخ است. پس از آن که منیژه محامدی از من خواست نمایشنامهای براساس آن بنویسم، به او گفتم که رمان، امکان صحنهای شدن ندارد؛ زیرا پراکندگی صحنهها، سقوط هواپیما، فضای شهر و... بیشتر استعداد فیلمنامه شدن به اثر داده است.»
محمد اسکندری، نویسنده نمایش کوری، در گفتوگو با سایت ایران تئاتر، درباره برداشت خود از رمان"کوری" نوشته ساراماگو گفت:«این رمان یک شاهکار کامل است که نویسنده، خود را به کسب جایزه نوبل مفتخر کرده؛ درواقع اثری عجیب و رمانی تلخ است. پس از آن که منیژه محامدی از من خواست نمایشنامهای براساس آن بنویسم، به او گفتم که رمان، امکان صحنهای شدن ندارد؛ زیرا پراکندگی صحنهها، سقوط هواپیما، فضای شهر و... بیشتر استعداد فیلمنامه شدن به اثر داده است.»
در مسیر برداشت صحنهای از رمان"کوری" به حفظ پیام ساراماگو توجه داشتهام.
محمد اسکندری، نویسنده نمایش کوری، در گفتوگو با سایت ایران تئاتر، درباره برداشت خود از رمان"کوری" نوشته ساراماگو گفت:«این رمان یک شاهکار کامل است که نویسنده، خود را به کسب جایزه نوبل مفتخر کرده؛ درواقع اثری عجیب و رمانی تلخ است. پس از آن که منیژه محامدی از من خواست نمایشنامهای براساس آن بنویسم، به او گفتم که رمان، امکان صحنهای شدن ندارد؛ زیرا پراکندگی صحنهها، سقوط هواپیما، فضای شهر و... بیشتر استعداد فیلمنامه شدن به اثر داده است.»
وی ادامه داد:«برای آن که نمایشنامهای براساس این رمان بنویسم، نیاز بود که تنوع صحنهها کم شود؛ به همین دلیل فقط بخش قرنطینه را که متمایزتر از دیگر فصلهاست برگزیدم و آن را گسترش دادم. پرسوناژهایی را اضافه کردهام و میتوانم بگویم نمایشنامه کوری یک کار جدید است.»
وی درباره ویژگیهای رمان ساراماگو گفت:«این رمان به نوعی یک اثر پسا مدرن محسوب میشود. ساراماگو افراد داستان را شخصیتپردازی نکرده و حتی نامی برایشان انتخاب نکرده است. آدمها با لقبهایشان، شغلشان و مشخصههایشان تفکیک میشوند؛ مثل دکتر، خانم دکتر، دختر جوان، پلیس، پسر داروخانهچی و... در این رمان چیزی در مفهوم دیالوگ و دیالوگنویسی وجود ندارد. حتی در بخش قرنطینه، همه چیز روایت و توصیف است و راوی به سرعت، از"اول شخص" به"سوم شخص" تغییر میکند.»
وی با اشاره به این که سعی کرده با استفاده از چند دیالوگ کلیدی رمان، برای شخصیتها دیالوگ بنویسد، گفت:«گاه اتفاقاتی که بیرون از صحنه رخ میدهند، به وسیله بازیگران نقل میشود؛ به همین منظور برای جذابیت بیشتر متن، پرسوناژهایی چون دو قلوهای به هم چسبیده، دختر و پسری دانشجو، پلیس و... را به متن افزودهام، اما همه این اتفاقات در راستای حفظ پیام ساراماگو صورت گرفته است. این پیام متن که"وقتی میتوانی بینی، نگاه کن و آن گاه که میتوانی، رعایت کن" را مدنظر داشتهام. علاوه بر آن، تمامی اتفاقات رمان، در نمایش نیز وجود دارد. کار حاصل، یک متن با ساختار ارسطویی نیست؛ چرا که تنها رویدادها حرف میزنند و پیامی را میرسانند.»
وی که نقش"دکتر" را نیز در این نمایش برعهده دارد، درباره بازی در این نقش گفت:«کاری بسیار سخت است. در یک متن عادی، بازیگر میبیند، حس میگیرد و به راحتی ارتباط حسی و حرکتی ایجاد میکند؛ اما در این کار چنین امکانی نیست. اولین مسئله این است که همه افراد کور هستند و بازیگر باید کور بازی کند. آن هم به گونهای که تماشاگر، در مدت یک ساعت و 45 دقیقه این کوری را باور کند. صحنه یک اتفاق زنده است و اگر لحظهای بازی شما در این قالب درست نباشد، لو رفتهاید.»
وی ادامه داد:«یکی از دشواریهای بازی در این کار، این است که متن، پیشینهای در مورد شخصیتها نمیدهد و شخصیتپردازی هم کمکی به بازیگر نمیکند. به همین دلیل بازیگری کهنه کار میخواهد که از پس این نقشها برآید. این نمایشنامه یکی از نمایشنامههایی است که بازی در آن برایم سخت است؛ زیرا بدن دائم و در طول شبانه روز در حالت التهاب و انقباض است. تنها چیزی که در این مسیر یاریم میدهد، تجربه 30 ساله بازیگری است.»